صفحات

۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

ناژوان - اصفهان

تقديرات ساختاري كره مسكون ما چنين رقم خورد كه جبال هميشه افراشته البرز و زاگرس ايران مركزي را حصار نموده و اقاليم و نزولات جوي خاصي را به آن هديه نمايد و از بركات آن رودخانه مهم زاينده رود كه به نامهاي ديگري مانند زنده رود، زندك رود، زرين رود، زرن رود و رودخانه اصفهان نيز خوانده مي شود جاري و با طي مسافتي در حدود 300 كيلومتر و عبور از كوهها و دره ها و پيچ وخمهاي متعدد در نهايت پايه گذار اصفهان بزرگ و مركز فرهنگ و تمدن ايران زمين گردد. بي شك نصيب چنين موهبتي باعث گرديد كه بتدريج آباديهاي متعددي بصورت زنجيره اي در حواشي رودخانه شكل گرفته و جمعيت كثيري از بركات اين آب ارتزاق و به حيات خود ادامه دهند. 




سرچشمه اصلي رودخانه زاينده رود را دو رودخانه مهم پلاسجان و شاخه هاي زاينده رود تشكيل مي دهد كه رودخانه اول از ارتفاعات گلپايگان سرچشمه گرفته و در محلي بنام كميتك وارد درياچه زاينده رود مي شود و رودخانه دوم موسوم به زاينده رود از ارتفاعات زردكوه بختياري و تونل كوهرنگ سرچشمه مي گيرد. تعداد زيادي از شاخه هاي فرعي منتهي به زاينده رود نيز در تشكيل سرچشمه هاي زاينده رود نقش دارد كه مهمترين آنها عبارتند ازكوهرنگ، چم دره، چشمه ديمه، دره خوربه، دره قاضي كوچك، دره خرسانك و چشمه هاي متعدد آهكي از نوع كارستيك كه بصورت زايشي موجب افزايش آب رودخانه مي گردد.

ماربين يكي از بلوكات اصفهان است كه تاكنون آثاري از باغات و بيشه زارهاي اين شهر تاريخي را در خود بيادگار نگهداشته و 1200 هكتار محدوده فضاي سبز غرب اصفهان در اين بلوك واقع مي باشد. در ارتباط وجه تسميه ماربين روايات متفاوت و گوناگوني بيان شده در كتاب «الاصفهان» آمده است «ماربين اسم آتشگاه بوده كه رودخانه زاينده رود از آنجا مانند مار نقره فامي ديده مي شده است و بعد دهات اطراف كوه را ماربين گفته اند. همچنين گفته شده است كه چون بتخانه سر اين كوه را مارس مي گفته اند و از اين دهات اطراف كوه بتخانه ديده مي شده است مارس بين باشد» در كتاب زاينده رود از سرچشمه تا مرداب آمده است «اين بلوك نام خود را از قلعه و آتشكده اي كه بر فراز كوه آتشگاه قرار دارد و نام آن را حمزه اصفهاني «مهرين» آورده است گرفته شده باشد و در حقيقت كلمه ماربين تحريف همان «مهرين» اوستايي باشد كه تدريجاً «مهربين» تبديل شده است.

ناژوان تركيب يافته است از دو كلمه ناژ و وان كه ناژ يا ناژو گياهي است از خانواده صنوبر كه آن جمله اند تبريزي كبوده صنوبر و (وان) پسوند است براي جا و مكان و ناژ نان يا ناژوان به معني جايگاه درختان ناژ و صنوبر پس ناژوان به معني محلي بوده است در غرب اصفهان با  بيشه هاي انبوه از درختان ناژ وكبوده زبان گنجشك و بومي اصفهان است .



اسلاف و پيشينيان ما عليرغم امكانات محدودشان چگونه با فكر و انديشه و دوستي با طبيعت و صفاي باطن از مواهب طبيعي و خدادادي بهره مند شده و جاي جاي خطه زرخيز زاينده رود را سرسبز و شاداب براي ابناء و آيندگان خود محافظت نمودند. اما در عصر حاضر همه روزه شاهد بروز مسائلي مانند از بين رفتن لايه اوزن، گرم شدن تدريجي هواي كره زمين، افزايش گاز كربنيك و ازبين رفتن پوشش گياهي، مهاجرت افراد و گسترش بيرويه شهرها و بالاخره بر هم خوردن تعادل اكولوژيكي و زيست محيطي و عدم امنيت غذائي و غيره مي باشيم .
شهر تاريخي اصفهان با تمام عظمت و سيطره جهاني خود در هيچ زماني باندازه عصر كنوني در معرض آسيب هاي زيست محيطي و گسترش بي قاعده صنعت و تكنولوژي و تبديل باغات و اراضي كشاورزي به ساخت و سازهاي شهري قرار نداشته است و اين در شرايطي است كه پيشروي كويرهاي مركزي ايران و قرار گرفتن آن در عرض جغرافيايي تحت سلطه اقاليم خشك جهان و تقليل بارشهاي نواحي خشك بميزان كمتر از 100 ميليمتر در سال و بالا بودن تبخير و تعرق تا 100 برابر آن همچنان سايه شوم و هميشگي خود را بر سر اين شهر و ساكنين آن گسترده و آماده هجوم و باريدن طوفانهاي شن و گرد وغبار بر جاي جاي آن مي باشد.
اگر نسل متفكر و انديشمند كنوني كه خود را در شناخت علوم از اسلاف خود برتر مي داند در سوگ بهشتهاي گم شده شهر و ديار خود ننشينند قطعاً ابناء اين نسل در اين سوگ خواهند نشست و بر ياد بهشتهاي گم شده و بيشه زارهاي بزرگي نظير بيشه تاريكي، بيشه عبداله خان، بيشه ناژوان، بيشه آبشار، بيشه ويني، بيشه سه رارود، بيشه سيابرم، بيشه بيسكون، بيشه نصرآباد و صدها باغ و بيشه ديگر كه فقط اسامي آنها در كتب و آثار تاريخي شنيده و ديده مي شود ، اشك ماتم خواهند ريخت. قطعا دست اندركاران تدوين قانون اساسي كشور با چنين دورانديشي و نگرشي اصل پنجاهم قانون اساسي جمهوري اسلامي را كه مي گويد «در جمهوري اسلامي حفاظت محيط زيست كه نسل امروز و نسلهاي بعدي بايد در آن حيات اجتماعي روبه رشدي داشته باشند وظيفه عمومي تلقي مي گردد، از اين رو فعاليتهاي اقتصادي و غير آن كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غير قابل جبران آن ملازمه پيدا كند ممنوع است » به تصويب رسانده اند و الحق اگر فقط همين اصل در ارتباط با حفظ و احياء طبيعت و پوشش گياهي جاري گردد مي تواند بخش عمده اي از مشكلات نسل كنوني و نسل هاي آينده را مرتفع نمايد.
در ارتباط با توسعه باغداري و غرس اشجار در نواحي مختلف و بويژه ناحيه غرب اصفهان، گذشته نسبتاً دور اصفهان نشان مي دهد كه كاشت و داشت و بهره برداري از درختان صنعتي يكي از راههاي سودآور و اقتصادي باغداران و كشاورزان بوده كه ضمن تامين معيشت آحادي از جامعه (اعم از باغداران، چوب فروشان و سازندگان ابنيه و …) عامل مهم و اساسي جهت حفظ و توسعه فضاي سبز بدون دخالت عوامل خارجي بوده اند، هر باغدار با كشت درختان صنعتي (اعم از مثمر و چوبده نظير گردو، توت و غيره مثمر نظير چنار، كبوده، زبان گنجشك و …) و تكثير آنها از طريق قلمه بويژه در احداث بيشه زارها و زراعت چوب قادر بودند طي دوره مشخصي درختان را به بهره دهي و توليد چوبهاي صنعتي رسانيده و روانه بازار فروش نمايندو از درآمد قابل ملاحظه اي نيز برخوردار گردند و در مدت نسبتاً كوتاهي با نهالكاري مجدد و يا استفاده از پاجوش بيشه زار يا باغستان جديد و جواني به فضاي سبز شهر تحويل دهند و بدون تحمل هزينه هاي اضافي به نوعي توليد چوب كه امروزه در كشورهاي اروپائي و كشور روسيه موسوم است مبادرت مي نمودند و اين اقدام اساسي نه تنها فاقد مشكلات سمپاشي و دفع آفات و حمل و نقل ميوه جات و رهائي از خطرات بلاياي طبيعي نظير تگرگ، سرماي بهاره و غيره مي باشد، بلكه در حفظ محيط زيست و تلطيف هواي شهر و اقتصاد كشاورز و باغدار نيز تاثير بسزائي دارد و متاسفانه نبود مديريت هاي مناسب و عدم هماهنگي در اجراي طرحها و پروژه هاي آموزشي ترويجي و نگرش هاي تك بعدي و غيره فني موجب گرديده كه فنون تجربي و رسوم چندين و چند ساله باغداران به مسيرهائي هدايت شود كه پس از مدتي نه اثري از تاك ماند نه تاك نشان وتخريب و تبديل و تك بري درختان و ظهور و پيدايش آپارتمانهاي چند طبقه آغاز گردد. در صورتيكه با وجود يك سازمان هدفمند و جامع نگر مي توانيم با صرف هزينه هاي نه چندان زياد و ابداع شيوه هاي مناسب از رخداد فجايع و وقايع اسف انگيز و غيرقابل جبران جلوگيري به عمل آوريم.

0 نظرات: